مواردی چند از مشکلات بعضی از شرکتهای پخش و عارضهشناسی انجام شده در این مجموعهها:
1- قائم به فرد بودنشان به جای قائم به سیستم بودن.
2- نداشتن تعریف روشنی از آینده که به کجا میرویم.
3- نداشتن نظام شغل و شاغل(اول شغل بعداً شاغل).
4- نداشتن نظامنامه آموزشی و اصولاً تعطیل بودن آموزش در این مجموعهها.
5- نداشتن روحیه مشورتخواهی و ندانستن عارضهها و نهایتاً پیلهای عمل کردن.
6- تصمیمگیریها با توان درون سازمان است و این هر چهقدر که باشد... کم است وتحقیق و مشورت با توانهای خارج از سازمان الزام است.
7- نوعاً چون قائم به فرد هستند... کارتیمی در این مجموعهها تعطیل است.
8- نوعاً مشکل پرسنلی/ تیم فروش و غیره را داریم و هیچگاه برای رفع آن کاری نگردیدهاند.
9- نحوه پرداخت حقوق و مزایای تعریف شده ندارند ونوعاً سلیقهای عمل نموده که این خود باعث عارضه جدید میگردد.
10- نداشتن شرح وظایف در مشاغل و گیجی در این قسمت.
11- نداشت چارت کلی سازمانی و نهایتاً ندانمکارهای بعدی.
12- نداشتن برنامه مشخص ماهیانه برای اهداف فروش و نحوه وصول آنچه را فروختهایم.
13- نهایت اینکه فروش در یک سقف مانده است و هرچه میکنیم بیشتر نمیشود و کالا اضافه میکنیم تاریخ
گذشته زیاد میشود!
14- فرمول نفر به فروش و نفر به هزینه را ندارند و در این خصوص بدون معیار عمل میکنند.
15- ظرفیتهای خالی در مجموعهها را نمیدانند و معمولاً این میزان به 50٪ هم میرسد.
16- تهدیدهای پیرامون سازمان خود را نمیدانند (از داخل و از خارج)
17- وابستگی بیش از حد به یک برند در سبدشان وجود دارد و از آسیب آن بیخبر هستند.
18- بعضاً مفهوم درستی از واژه مقدس و سینرژیک شراکت را ندارند و به همین دلیل آنرا ارج نمیگذارند.
19-تعاریف درستی از واژگان فروش/ویزیت و بازاریابی را نمیدانند.
20- تعامل بین صنفی آنها به میزان صفر است که این خود به عنوام امالعوارض تلقی میگردد.