ابزاری جدید برای بهینه‌سازی هزینه‌ها

«هزینه‌یابی بر مبنای فعالیت»(Activity‐based costs) که آن را به اختصار ABC می‌گوییم، به‌تدریج به‌عنوان یک ابزار تصمیم‌گیری استفاده می‌شود تا یک ابزار حسابداری. این مقاله بررسی می‌کند چطور ABC بعد از تقریبا یک دهه رشد کند به‌عنوان ابزاری برای تعیین هزینه‌های حقیقی فعالیت‌های پشتیبانی به‌کار می‌رود. در مورد اینکه ABC چطور شناخت قابل ملاحظه‌ای درمورد این موضوع فراهم می‌کند که محصولات، قلمروها، و مشتریان مختلف چگونه نقش‌های اصلی را در فعالیت‌های پشتیبانی بازی می‌کنند و بنابراین هزینه‌های کل را به وجود می‌آورند، بحث می‌شود. مزیت‌های مدل ABC برحسب تهیه اطلاعات درست برای مدیران با توجه به اینکه کدام محصولات، مشتریان یا قلمروها مهم‌ترند و کدام را باید بدون اثرگذاری بر اهداف کل شرکت حذف کرد، ارائه شده‌اند. این مقاله با شناسایی کمبودهای ABC در مورد مزیت‌های کسب‌وکار مدرن نتیجه‌گیری می‌کند.


 زمینه
در محیط رقابتی امروز، مصرف‌کنندگان، محصولات ارزان‌تر و باکیفیت بالاتری می‌خواهند؛ درحالی‌که شرکت‌ها بر راه‌های شناسایی محرک‌های هزینه خود و بهبود سود تمرکز می‌کنند. امروزه، تصمیمات خرید تنها براساس وفاداری به برند، كمتر شده؛ زیرا مشتریان تردیدی ندارند که به شرکت‌هایی وفاداری داشته باشند که محصولاتی با کیفیت عالی با قیمت‌های رقابتی می‌فروشند. خرید برای محصولات جدید در اینترنت، تجارت الکترونیک را به راه جدیدی برای خرید، مبادله یا فروش کالاها تبدیل کرده است. در محیط فناوری متغیر، شرکت‌ها متوجه شده‌اند که سیستم‌های حسابداری هزینه قدیمی، اطلاعات هزینه دقیقی فراهم نمی‌کنند. هدف ما در این مقاله این است که نشان دهیم چطور از ABC می‌توان به‌عنوان ابزاری برای تعیین هزینه‌های واقعی فعالیت‌های پشتیبانی استفاده کرد و به شرکت‌ها کمک کرد تصمیمات بهتری براساس اطلاعات هزینه‌یابی دقیق‌تر بگیرند. ABC می‌تواند هزینه‌های فعالیت را به محصول، سرویس یا مشتریانی تخصیص دهد که منابع را مصرف می‌کنند تا سودآوری اندازه گیری شود و اطلاعات مقرون به صرفه و به موقع نسبت به سیستم‌های حسابداری قدیمی فراهم شود. ABC مدیران را قادر می‌سازد که سودآوری را بهتر درک کنند. تصمیم‌گیری در رابطه با سودآوری بدون تفکیک عواملی که سود را توجیه می‌کنند؛ مانند بازی کردن شطرنج بدون نگاه کردن به مهره‌ها است.

 هزینه‌یابی بر مبنای فعالیت
ABC یک مدل هزینه‌یابی است که مجموعه هزینه‌ها، یا مراکز فعالیت در یک شرکت را شناسایی می‌کند و هزینه‌ها را به محصولات و خدمات (محرکان هزینه) براساس تعداد وقایع یا معاملات در فرآیند تهیه یک محصول یا سرویس تخصیص می‌دهد. درک ABC می‌تواند منجر به دانش بیشتر در مورد فرآیندهای کسب‌وکار یک شرکت و مخارج پایه شود. ABC یک فرآیند بودجه و تحلیل است که مخارج کلی و هزینه‌های عملیاتی را با پیوند دادن هزینه‌ها به مشتریان، خدمات، محصولات و سفارش‌ها ارزیابی می‌کند. این به مدیران اجازه می‌دهد محصولات یا خدمات غیرسودآور و سودآور را از یکدیگر تفکیک کنند. ABC حتی می‌تواند هزینه خدمت به بخش مشتریان متفاوت را متمایز کند.
 
 ABC و پشتیبانی
پشتیبانی بیشتر به‌عنوان مرحله‌ای مهم در فرآیند رفع نیازهای مشتری شناخته می‌شود. حالا مدیریت ارشد شرکت‌ها بیشتر در تصمیمات پشتیبانی شرکت می‌کند و اهمیت پیامدهای این تصمیمات رشد می‌کند. حسابداری هزینه قدیمی، پشتیبانی را به‌عنوان بخشی از مخارج فروش، عمومی و اداری در نظر گرفته است. این هزینه‌ها به دلخواه به‌عنوان ساعت‌های کاری مستقیم مصرف شده، هزینه صندوق‌های ارسال شده یا به‌عنوان درصد فروش تخصیص داده شده‌اند و به‌جای تمرکز بر پشتیبانی، بیشتر بر تولید محصولات تمرکز شده است. به‌خاطر این سطح توجه پایین مدیریت، بسیاری از شرکت‌ها شناخت کافی در مورد خصوصیات توزیع محصولات خود ندارند و بنابراین کمبود شناخت کافی در مورد هزینه‌های توزیع دارند. این هزینه‌های توزیع فیزیکی می‌توانند از 7 تا 30 درصد فروش باشند. با این درصد بالا، مدیریت هزینه‌های پشتیبانی به‌خاطر اثر بالای خود بر سودآوری محصول، قیمت گذاری محصول، سودآوری مشتری و در نهایت سودآوری صنفی بسیار مهم شده است.
این درک اهمیت پشتیبانی باعث شده شرکت‌ها به دنبال یک مزیت رقابتی باشند که از فعالیت‌های زنجیره تامین و پشتیبانی به‌دست آمده است. مدیران به هزینه‌یابی دقیق‌تر و متمرکز کارکردهای پشتیبانی نیاز دارند تا سودآوری تضمین شود و نیازهای قیمت‌های پایین‌تر مشتریان شرکت بازتاب داده شود. این باعث می‌شود شرکت‌ها اطلاعات مالی مفصل‌تری برای شناسایی راه‌های کاهش هزینه‌های زنجیره تامین و بازسازی فرآیند پشتیبانی خود داشته باشند. موفقیت این فعالیت اقتصادی وابسته به توانایی شرکت برای پیگیری دقیق هزینه‌ها به محصولات ویژه، مشتریان ویژه، زنجیره‌های تامین و فعالیت‌های پشتیبانی دیگر خواهد شد. همان‌طور که قبلا اشاره شد، ABC از روش قدیمی با ردیابی هزینه‌ها به محصولات، طبق فعالیت‌های صورت‌گرفته متفاوت است. این یعنی شرکت‌هایی که از سیستم ABC استفاده می‌کنند، می‌توانند به‌طور مفصل بفهمند کدام خطوط برای آنها سود تولید می‌کنند و کدام سودآور نیستند. در تحلیل سودآوری یک مشتری که کوپر و کاپلان (1991) انجام دادند دریافتند 20 درصد مشتریان، 225 درصد سود را تولید کردند، 70 درصد مشتریان حول نقطه بی‌سود و زیان بودند و ده درصد باقیمانده زیان 125 درصدی تولید کردند.
این شناخت تحلیلی می‌تواند در تعیین سودآوری فعالیت اقتصادی بسیار مفید باشد. یک شرکت می‌تواند از این اطلاعات برای درک این موضوع استفاده کند که چه مشتریانی، برای شرکت زیان تولید می‌کنند. از آنجا شرکت می‌تواند رابطه با مشتری را خاتمه دهد، بنابراین پول پس‌انداز می‌کند و می‌تواند بر مشتریان سودآورتر تمرکز کند یا می‌تواند سراغ این مشتری برود و بفهمد چرا هزینه‌ها اینقدر بالا هستند و با آنها کار کند تا هزینه‌ها را کم کند. این رویكرد می‌تواند وفاداری قوی‌تری برای شرکت توسط مشتری ایجاد کند و همچنین اجازه می‌دهد شرکت قیمت کالاها یا خدمات خود را برای مشتری کم کند تا زمانی‌که مشتری، تعهد خود را برای پایین نگه داشتن قیمت‌ها حفظ کند. اگر سهام بازار در یک صنعت مهم باشد، اولین پیشنهاد حذف مشتری ممکن است گزینه پایداری نباشد. برخی شرکت‌ها ممکن است فکر کنند که باید مشتری را با ضرر حفظ کنند تا اینکه او را به رقیب بدهند. استفاده از روش ABC برای درک اینکه هزینه‌ها از کجا می‌آیند، به شرکت سود بیشتری می‌دهد و به این تصمیم کمک می‌کند.
ABC همراه با مزیت خود برای کشف مشتریانی که زیان تولید می‌کنند، مشتریانی را نیز نشان می‌دهد که سود تولید می‌کنند. وقتی یک شرکت می‌تواند بفهمد که یک مشتری سودآور است، راضی نگه داشتن آن مشتری نیز اهمیت بالایی دارد. با دانستن اینکه هزینه‌های واقعی یک مشتری چه هستند، می‌توان آنها را کنترل کرد تا مشتری راضی باشد و مدیر شرکت بداند که شرکت هنوز برای آنها سود تولید می‌کند. در یک بازار بسیار رقابتی، دانستن این هزینه‌ها در مورد یک مشتری می‌تواند تفاوتی در نحوه قیمت‌گذاری یک محصول یا سرویس ایجاد کند و هنوز سهام بازار و سودآوری را حفظ کند.
ABC برای هزینه‌یابی و اندازه‌گیری عملکرد پردازش پشتیبانی مناسب است. بسیاری از هزینه‌های پشتیبانی در مخارج کلی دفن می‌شوند، و مدیران پشتیبانی کنترل کافی روی هزینه‌های خود ندارند. پشتیبانی با بسیاری از شرایط یکسان مقابله می‌کند که شرکت‌های تولیدی را به نامزدهای ABC خوبی تبدیل می‌کنند. اینها شامل تنوع مصرف منبع، مصرف محصول و منبعی که وابسته به شاخص‌های تخصیص وابسته به حجم قدیمی نیست می‌شود. پشتیبانی می‌تواند از این روش هزینه‌یابی بهره‌مند شود و ممکن است فرصت‌هایی را شناسایی کند که مهندسی مجدد فرآیند هزینه‌های عملیاتی را کاهش یا عملکرد سرویس را بهبود دهد.
پشتیبانی می‌تواند فرصتی برای تعمیم ABC در زنجیره تامین نیز فراهم کند. ABC در یک زمینه زنجیره تامین می‌تواند فرصت‌های حذف فعالیت‌های اضافی در زنجیره تامین، اعضای زنجیره با الگوهای مصرف منبع بیش از حد را شناسایی کند یا ساختارهای مجرای جایگزین را تحلیل کند. یک تصمیم که ABC ممکن است در یک زنجیره تامین پیدا کند این است که ممکن است برون‌ سپاری پشتیبانی از یک شرکت سودمندتر باشد. تهیه‌کنندگان پشتیبانی شخص ثالث، افزایش درآمد 40-15 درصد سالانه را گزارش می‌کنند.
دو دلیل برای این توسعه در برون‌ سپاری وجود دارد. اولا مدیران ممکن است بخواهند هزینه‌ها را کم کنند و اشخاص ثالث یک راه‌حل آسان و بازاردوست ارائه می‌کنند. دلیل دوم این است که شرکت‌ها برای اینکه رقابتی باقی بمانند به‌خاطر زمان چرخه سریع‌تر و عمر محصول کوتاه‌تر، به انعطاف‌پذیری نیاز دارند. و وقتی شرکت‌ها فقط به منابع داخلی تکیه می‌کنند، انعطاف‌پذیری مشکل‌تر و پرهزینه می‌شود. به علاوه، شرکت‌هایی که متخصصان بازار می‌شوند و کارهای برون‌‌سپاری شرکت‌های دیگر را به عهده می‌گیرند به احتمال زیاد به دنبال اقتصادهایی هستند که شرکت‌ها به‌خاطر کمبود حجم نمی‌توانند کسب کنند. اگر شرکت برون‌ سپاری مانع تهیه محصولات به مشتریان توسط شرکت شود، ایده برون‌ سپاری کسب‌وکار پشتیبانی مقداری ارزیابی قابل ملاحظه و مطالعه به‌خاطر پتانسیل هزینه‌های وارد شده می‌خواهد.
پشتیبانی چند چالش متمایز به وجود می‌آورد که ممکن است اجرای ABC را در محیط تولید مشکل‌تر کنند:
(1) تعریف خروجی مشکل‌تر است.
(2) فعالیت در واکنش به درخواست سرویس ممکن است کمتر قابل پیش‌بینی باشد.
از آنجا که ABC یک نوآوری جدید در بسیاری از شرکت‌ها بوده، یک نظرسنجی انجام شد تا مشاهده شود وقتی شرکتی این رویكرد را اجرا کرد چه اتفاقی افتاد.
بسیاری از پاسخ‌دهندگان به دو مزیت اصلی ABC اشاره کردند: عملکرد و قیمت‌گذاری دقیق محصول. این در فرآیند برنامه‌ریزی راهبردی و بودجه‌بندی شرکت کمک می‌کند زیرا می‌توان از آن برای پیش‌بینی تغییرات در هزینه‌های فعالیت و کشف حوزه‌های مهندسی مجدد فرآیند و استقرار راهبردی استفاده کرد.
در کل به نظر می‌رسید بیشتر شرکت‌ها از اجرای فرآیند ABC راضی هستند و می‌خواهند آن را به حوزه‌های دیگر شرکت علاوه‌بر پشتیبانی گسترش دهند. بسیاری از شرکت‌ها نیز اشاره کردند از این کاربرد در حوزه فروش استفاده می‌کنند كه سیستم قیمت‌گذاری متغیرتری طراحی کنند تا شرکت‌ها در قیمت متنوع‌تر باشند و آن را با تغییر بازار تعدیل کنند. این به شرکت‌ها اجازه می‌دهد هزینه‌های دقیق استعمال و تهیه محصولات در طرف پشتیبانی را بازتاب کنند.
اثر کلی ABC در شرکت‌های پشتیبانی هنوز آشکار نشده زیرا اجرای سیستم‌های ABC در مراحل اولیه خود است. نیاز به هزینه‌یابی دقیق‌تر فعالیت‌ها همراه با عملکرد شرکت‌های بیشتری را جذب این کاربرد در آینده می‌کند. این فرم‌ها ممکن است شامل مدلی با یک محرک هزینه شوند تا مدلی که در آن هرنوع فعالیت در شرکت لحاظ شده.
یک مساله برای کمبود ABC در شرکت‌ها ممکن است سطح دانش در شرکت را بازتاب دهد. یک شرکت پشتیبانی بزرگ ممکن است قابلیت‌هایی برای گنجاندن مبانی یک سیستم ABC داشته باشد و نتایج دیگری ببیند. یک شرکت کوچک‌تر ممکن است به‌خاطر کمبود دانش یا بالقوه چون سطح اقتصادی که این شرکت دارد مطابق با هزینه‌های اجرا نیست، نتواند این مبانی را لحاظ کند. دلایل دیگر برای اجرای ABC ممکن است شامل تنوع محصولات، عرضه‌های شرکت، تعداد خدماتی که فراهم می‌کند، تعداد مشتریانی که به آنها سرویس می‌دهد و تعداد مجراهای تامینی که با آنها کار می‌کند شود.
دلیل اجرای یک ABC هرچه که باشد، تمرکز اصلی باید بر بازدهی و نحوه کمک پشتیبانی شرکت به دستیابی به اهداف افزایش سود و بازدهی باشد. با ظهور خرید آنلاین محصولات و پس‌انداز هزینه به‌عنوان دلیل اصلی اینکه چرا مصرف‌کنندگان خرید آنلاین می‌کنند، باید بازدهی را در سراسر کارکردهای پشتیبانی حفظ کرد. اگر این هزینه‌ها نتوانند در صنعت رقابتی بمانند، آنگاه آن شرکت ممکن است خط محصول را قطع کند. اگر ABC را بتوان با نتایج دقیق اجرا کرد، آنگاه یک شرکت می‌تواند یک مزیت رقابتی پشتیبانی در تعیین دقیق اینکه هزینه‌های یک خروجی خاص چه هستند حفظ کند و هزینه‌ها را مطابق با آن تنظیم کند.

 نتیجه‌گیری
شرکت‌ها در استفاده از ABC می‌توانند هزینه‌های کلی را به‌طور سودمند و کارآمد کنترل و مدیریت کنند. ABC شناخت مدیریتی را در مورد اینکه چطور محصولات، مشتریان یا مجراهای تامین، کار و منبع مصرف می‌کنند افزایش می‌دهد. ABC در حوزه لجستیک، به شرکت‌ها اجازه می‌دهد موانع را پیدا کنند و آنها را بهبود دهند یا حذف کنند. این سیستم به مدیران اجازه می‌دهد تصمیماتی با اطلاعات دقیق‌تر و احتمال خطای کمتر در آن تصمیمات بگیرند. همان‌طور که اشاره کردیم، بسیاری از شرکت‌ها باید راه‌های جدیدی پیدا کنند تا در اقتصاد جهانی فعلی رقابتی بمانند. شرکت‌ها با درک عمیق‌تر هزینه‌ها، می‌توانند برای مزیت‌های هزینه تلاش کنند درحالی‌که هنوز یک محصول یا سرویس را با کیفیت حفظ می‌کنند. اگرچه ABC مزایای زیادی دارد، هنوز تعدادی نقص دارد. هر شرکت باید منفعت و هزینه اجرای ABC را برای خود محاسبه کند. اگر یک شرکت بتواند با موفقیت این شیوه را اجرا کند، مزیت‌ها سریع حاصل می‌شوند.


Read more: http://www.donya-e-eqtesad.com/news/856641/#ixzz3Q0yDJ6fc